مردم ما از گذشته دور در حفظ ارزش حجاب و عفاف و ناموس پرستی شهره بوده اند همواره در مقابل بی حیایی ها به پا خواسته اند و با اهدای جانشان انقلاب نمودند و از استبداد و نامردی رضا خان ها رهایی یافتند تا عقایدشان بماند. وصیتامه هاشان پر است از گفته هایی که موید این مدعاست: و آخرین پیام من به شما خواهران این است، که حجابتان کوبنده تر از خون من و هزاران شهید دیگر است و حجابت و حجابت ثمره این خون هاست، سعی کنید در حفظ آن کوشا باشید. و اما خواهر، حجاب تو خطر ناک تر است از سلاح من برای دشمن، و باید مرگ به صورت شهادت را بلاشرط قبول نماییم. نبردهای خونین بر سر حفظ حریم عفاف پایان یافت. اما نبردی دیگر در گرفت. جنگ شاید از جنس آن جنگ نبود اما هدف یکی بود؛ حجاب. غرب همه جانبه و شدیدتر در جبهه جنگ نرم و تهاجم فرهنگی با تمام سپاهیانش هجوم آورد، سنگرهایش را پشت مرزمان نچید، بلکه نبرد را به خانه ها کشید. ماهواره ها و تلوزیون و مجلات و ... بسیج شدند تا به زانو درآورند حیا را و به زنجیر کشند چادرها را و استیلا یابند بر عفتمان. و الگوی جامعه را تغییر داده و بی حجابی را ترویج نمایند و تنها راه پیشرفت تمدن مشرق زمین را در نوع پوشش آن دانستند و رهایی از حجاب. ما خون بهای شهدایمان را می خواهیم. چه دارد بر سر حجاب فاطمی می آید؟ چرا کسی فریادهایمان را نمی شنود؟ «هیچ یک از مسئولان به فکر حل کردن و پیدا کردن راه حل برای این مشکل نبوده و به نظر میرسد دیگر با کار فرهنگی نمیتوان جلوی بدحجابی در جامعه را گرفت و فکر میکنم برای حل این مسأله باید خونهای پاکی ریخته شود تا این معضل از جامعه ما ریشه کن شود.» شما را به خدا ...؛ استخوان در گلو ، خاری بر چشم و شمشیری بر سینه دلسوزان نباشید. ما نباید از پا بایستیم. باید به وظیفه خویش در حد جان عمل نماییم ولو به تنهایی. باید دوباره به پا خاست. روزهای سخت کشف حجاب را به یاد آورید. ما پیروز شدیم. حق با ماست و حق همیشه پیروز است... پ.ن:
با تشکیل یک حکومت اسلامی به هدف خود رسیدند، اما مبارزه ادامه یافت و وارد جبهه ای دیگر شد. آن سنگرها را نیز رها نکردند و جانانه ایستادگی کردند برای حفظ دینشان. عده زیادی سرخی خونشان را به سیاهی چادرها ودیعه دادند تا جانشان برود اما ناموسشان بماند.
باید گفت متاسفانه تا اینجا تنها عقب نشستیم. اسلحه ها را بر زمین رها کردیم. و هرکس دست به اسلحه برد زیر گلوله باران دشمنان و تمسخر دوستانی قرار گرفت که تنها اشتراکشان با ما حضورشان اینسوی سنگرها بوده، اما دانسته یا نادانسته در زمین دشمن توپ زده اند.!!! و بازهم ما تنها نظاره کردیم. پیشروی های دشمن ادامه دارد اما اتحاد ما گسسته شده است.
گاهی در اینسو تنها صدای تک تیری شنیده می شود اما در آنسو صدای توپخانه یک لحظه قطع نمی شود.
- برگزیده مجله پارسی نامه.در تاریخ یکشنبه 21 اسفند 90.